غزل قریب زندگیم

ساخت وبلاگ
سامیار عزیزم پسر عزیزتر از جونم قشنگم سلام مامانیه ی 2 ساله ی من . چقدر خوشمزه س وقتی یکی میگه پسرت چندسالشه دقیق بگم 2 سالشه . وای که من تمام این  سامیاردوساله و همه ی روزای این دوسالو  میخوام با تمام وجود امسال تولدت 22 فروردین دقیقا مصادف شد با تولد حضرت علی (ع) و روز پدر و روز مرد... سامیارم ب غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 616 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 7:32


زندگی من سازی دارد کوکِ کوک... ساز من همسر و همسُرای من است! و حالا ما غزلی داریم در راه... که آمدنش قریب است و ما در انتظار! غزل قریب زندگیم... مامانی. سامیار من 22فروردین 94 اولین نغمه ی زندگی رو سر داد و به انتظار ما پایان بخشید... عشقم پسرم و همسرم غزل قریب زندگیم...
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 101 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 8:46

22 بهمن امسال پسرم 22 دوماهگیت تموم شد و داره کم کم دوساله میشی عزیزم. قربونت برم . این روزا خیلی شیطون شدی چهارشنبه (20 بهمن)رفته بودیم عروسی . خیلی خیلی بازیگوشی کردی . من و مادرجون باهم دیگه هم نمی تونستیم داشته باشیمت.  عکس و فیلم گرفته بودم اما نمیدونم چی شدن . یه دونه عکس ازت دارم که میذارم. غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 8:46

سلام پسر حرف گوش کن من ...نمیدونی که  چقدر تو پسر خوبی ! یه بار رفتی از توی کشوی آشپزخونه سبدای نون رو گرفتی اوردی تو حال. بهت گفتم پسری اینارو ببر بذار سرجاش. بعدم دیگه حواسم نبود که چیکار می کنی وقتی رفتم تو آشپزخونه دیدم که سبدا رو اینجوری گذاشتی سرجاش. افرین پسر منظم و مرتب من امروزم برای من رو غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 8:46

خبرای بد.... امروز دایی بابا فوت کرد. بیست روز پیش یهو حالش بد شد و خودش رفت بیمارستان گفتن سکته شدید و عملش کردن . ولی متاسفانه نتیجه نداد و بعد بیست روز فوت شد. من و بابایی واسه تشیع جنازه رفتیم و سامیار رو خونه مادرجون گذاشتیم. خاله من (بزرگه) هم بیمارستان بستری و مریضه ...سرطان ........ اصلا باو غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 8:46

پسر عزیزم شیرینم خیلی دوست دارم مهربونم... این روز خیلی منو بوس میکنی هی میای صورت ماهتو می کشی رو صورتم و بوسم می کنی اونم صدا دار اااووووووومه منم کلی ذوق می کنم از این کارات  . بعد عروسی من سرما خوردم خوشبختانه تو مریض نشدی اما دوباره سرما خوردمو این بار دیگه مریض شدی . بردمت دکتر و یه دو روز تب غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 8:46

سامیار عزیزم پسر عزیزتر از جونم قشنگم سلام مامانیه ی 2 ساله ی من . چقدر خوشمزه س وقتی یکی میگه پسرت چندسالشه دقیق بگم 2 سالشه . وای که من تمام این  سامیاردوساله و همه ی روزای این دوسالو  میخوام با تمام وجود امسال تولدت 22 فروردین دقیقا مصادف شد با تولد حضرت علی (ع) و روز پدر و روز مرد... سامیارم بز غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 575 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 3:11

امروز سومین تولدیه که من مامانمو سامیاری و بابایی برام تولد می گیرن، برای همین تولدم مامانیه مامان هست اینم کیکی که بابای برام گرفته به همراه کادوی نقدی که برم برای خودم یه چیزی بگیرم دستتون درد نکنه عزیزانم غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 3:11

بالاخره شیطونی های سامیار کاردستمون داد... البته پسرم این دفعه زیاد شیطونی نکرده بود بدشانسی اورد.. داشت بدوبدو بازی می کرد که روی ماشین کنترلی افتاد و روی پاش ضرب دید . ( چهارشنبه 25ام)موقع راه رفتن می لنگیدو آی آی درده می گفت . نمی تونست راه بره. تا شب که دیدیم بهتر نشد بردیمش اورژانس و عکس از پا غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 209 تاريخ : شنبه 12 فروردين 1396 ساعت: 2:11

سلام عشق من پسر عزیزم سال نوت مبارک باشه گل من ...امسال سال تحویل بابای سرکار بود ما نتونستیم باهم باشیم . عوضش من و پسری رفتیم خونه مادرجونه .بعدشم رفتیم خونه عزیزجون و بابایی هم بعد از کار اومد اونجا. اینم سفره عید امسال ماایجا سامیار داره شمع فوت می کنه اینم سر خیابونمون که شهرداری خوشگلش کرده ما غزل قریب زندگیم...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل قریب زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akonjedjon3 بازدید : 102 تاريخ : شنبه 12 فروردين 1396 ساعت: 2:11